دانش

به نام خدا،ثروت:سوالی که مطرح هستند که توزیع ثروت در جامعه اسلامی به چه نحو است؟یک فرد از نظر اسلام تا چه حدی می تواند ثروت جمع کند؟آیا یک درصد مردم میتوانند مالک ۹۹ درصد از ثروت عمومی شوند؟منظور از کنز در اسلام چیست؟اگر کسی، خمس و زکات مال خود را بدهد و واجبات مالی را بدهد، می‌تواند به هر میزانی که بخواهد ثروت جمع کند؟اگر کسی بخواهد به صورت مشروع ثروت خود را افزایش دهد آیا امکان پذیر است؟آیا به هر کسی که پولدار است و در سطح بالایی از ثروت قرار دارد می‌توان نسبت نامشروع بودن انواع را به او داد؟آیا میتوان به او گفت امکان ندارد که کسی از طریق مشروع بتواند این همه ثروت جمع کند؟آیا دولت و حکومت اسلامی می‌تواند در اموال شخصی کسی دست بکند؟آیا روایتی یا نصی داریم که بگوید یک فرد مسلمان تا فلان مقدار نباید بیشتر ثروت داشته باشد؟آیا اسلام محدودیتی برای جمع کردن ثروت قائل شده است؟البته غیر از خمس و زکات، محدودیت‌هایی وجود دارد از جمله اسراف نکردن و خرج کردن در حد شأن و جایگاه و ... که این‌ها می‌تواند مانع انباشت ثروت مضر شوند.ولی آیا کار با اینها حل میشود؟توزیع ثروت در جوامع بشری به چه نحو است؟آیا خداوند یک مقدار ثروت ثابتی را فرضا برای همه بشر در برهه ی زمانی خود قرار داده است، که همه در یک حد مناسب زندگی، قرار داشته باشند، که اگر یکی بیشتر از حد نیاز و حدی که خدا برایش تعیین کرده ثروت جمع کند، به ناچار از شخص دیگر کم می شود؟و به عبارتی اگر در جایی کاخی ساخته شود در جای دیگر کوخ حاصل می شود؟یا اینکه نه، میزان ثروت موجود در جهان ارتباطی با انسان‌ها ندارد و همه می‌توانند ثروتمند درجه بالا باشند؟آیا همه مردم می تواند جزو اغنیا باشند؟آیا همه مردم می‌توانند فقیر باشند؟ آیات و روایات در این دانش...

به نام خدا،اگر ادعا کنیم برنامه ریزی اقتصاد غرب بر این استوار شده است که همواره از نظر کمیت بر دارایی افراد افزوده شود و ثروت اشخاص زیاد گردد، گزاف نگفته ایم،در اقتصاد غربی یک اصل پذیرفته شده است که هر فرد می خواهد از راه حداکثر کردن سود، بر ثروت خود بیفزاید.ثروت خوب و ثروت بعد مفهومی ندارد، هر کاری که منجر به افزایش مجموعه دارایی ها شود خوب است،اما در اسلام مباحث به گونه‌ای دیگر مطرح است، کلمه ثروت در متون دینی ما بسیار کم دیده شده است و در آیات و روایات به جای ثروت، واژه مال آمده است و به شخص ثروتمند غنی گفته می‌شود که در مقابل آن واژه فقیر قرار میگیرد.ظاهراً مبنای اقتصاد غربی افزایش ثروت به هر طریقی است و حدی هم برای آن قائل نیست، سوال اینکه، در تمدن غرب اولویتی چیست؟آیا ثروت در اولویت است یا قدرت سیاسی؟در تمدن اسلامی اولویت خدا است و همه چیز بر مبنای اطاعت از خدا قرار می‌گیرد ولی در تمدن غربی چطور؟آیا اولویت انسان است؟و همه چیز بر مبنای آن قرار می گیرد؟سوال دیگر اینکه در اقتصاد اسلامی مبنا بر چه پایه است؟آیا در اقتصاد اسلام هم سود حداکثری مطرح است؟ دانش...

به نام خدا،در تاریخ اسلامی، علوم غریبه ابتدا شامل سحر، پیشگویی با ستاره ها (احکام نجوم یا تنجیم) چشم زدن و شعبده بازی بوده، سپس پنج علم یونانی کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا به آنها افزوده شد. در بعضی منابع شیعی علوم دیگری مانند جفر، رمل، خواص اسماءالله، اعداد و حروف از علوم غریبه به شمار آمده اند.پس معلوم می‌شود که علوم غریبه ریشه در اسلام ندارند و قبل از اسلام هم مطرح بوده اند.سوال اینکه آیا در میان علوم غریبه چیزی است مختص زمان اسلام باشد؟آیا ریشه این علوم الهی از طریق وحی به پیامبران علیهم السلام بوده است یا نه؟آیا توسط انسان ها کشف شده است؟اگر این علوم از یونان آمده باشند پس معلوم می‌شود که جزو علوم کهن هستند که حتی قبل از مسیحیت و یهودیت مطرح بوده است، که البته باید یک تحقیق دیگری انجام داد که تمدن یونان چه قدرتی دارد؟البته یک تحقیق در مورد تاریخ بشر باید صورت بگیرد و ترتیب تمدن ها مورد بررسی قرار بگیرد و اینکه پیامبران علیهم السلام چه نقشی در آن تمدن ها داشته اند.در قرآن درباره برخی از علوم غریبه مانند سحر آیاتی با لحن نکوهش یا عذاب آمده است، بیشتر فقها کیفیت ساحر را قتل دانستند و تعدادی نیز فراگیری دیگر علوم غریبه را به شرط نداشتن فساد یا نداشتن ارتباط با سحر جایز دانسته اند. سوال اینکه سحر چیست؟و کدام نوع آن موجب قتل میشود؟و دیگر اینکه علت جواز علوم غریبه چیست؟و به عبارتی معیار و میزان حرمت و جواز چیست؟آیا ملاک و معیار آیات و روایات هستند یا اینکه ملاک فساد داشتن آنها یا عدم فساد آنها است؟بیشتر تاریخ‌نویسان معتقدند علوم غریبه رواج یافته بین مسلمانان ترکیبی از میراث تمدنی بابل، یونان،زرتشتیان، مصر و اعراب جاهلی است.شماری از علوم غریبه در اواخر بنی‌امیه با ترجمه ک دانش...